صنایع نساجی
بافتن قالی و مفروش ساختن خیمهها و کاخها و تالارهای بزرگ از دوران بسیار کهن از هنرهای ویژهٔ ایران بوده و پارچهها و قالیهای پشمی، ابریشمی و زربافت ایران شهرت جهانی داشته و دارد. خدمت صنعتگران ایرانی به پیشرفت صنعت، در هیچ جا بهتر از توسعهٔ نساجی عیان نیست. ایران در زمینهٔ نساجی و بافندگی نیز از موقعیت جغرافیایی مرکزی خود سود بردهاست. چین در خاور دور در بافندگی ابریشمهای لطیف تجربهٔ زیادی داشت، شبانان آسیای مرکزی که از پشم گوسفند خود استفاده میکردند قالی و فرش را به وجود آوردند در صورتی که آشوریهای باختری، قرنها در بافتن پشم و کتان معروف بودند و هند در جنوب کشت پنبه را توسعه داد و آن را در نساجی به کار برد. ایران توانست از تمام این منابع بهره برگیرد اما هر وقت بافندهٔ ایرانی روش جدیدی اقتباس میکرد، بیدرنگ آن را با راه و روش خود تطبیق میداد و کوشش میکرد که از لحاظ فنی آن را بهبود بخشد.
nasajiran.org...
برچسب : نویسنده : داودی nasajiranorg بازدید : 45
پيشينهٔ نساجى سنتى در ايران
هرودت مورخ معروف يونانى از نساجى ايران در ادوار قبل از ميلاد سخن گفته است. اولين نشانهها از وجود پارچههاى بافته شده در ايران، متعلق به ۴۰۰۰ سال ق.م است؛ که در حفريات شوش بدست آمده است. همچنين بخشى از يک وسيلهٔ مخصوص ريسندگى در تپه حصار متعلق به ۳۰۰۰ سال ق.م کشف شده که مىتواند نشانهاى از تکامل ريسندگى در آن دوران باشد. پس از آن يعنى در حدود ۲۵۰۰ تا ۲۷۰۰ ق.م بافندگى کاملاً معمول بوده و پارچههاى مرغوبى از پشم گوسفند و موى بز و يا با رشتههاى طلا و نقره بافته شده است. از روى نمونههاى سنگتراشى باقىمانده از دورهٔ مادها، مشخص مىشود که نساجى در اين دوران کاملاً مرسوم بوده است.
در دوران هخامنشي، نساجى ايران در زمينه بافت پارچههاى پشمى نرم و لطيف بوده؛ همينطور از پارچههاى زرى در اين اوان ياد شده که براى لباس و سراپرده بکار مىرفته و معروف بوده است.
از دورهٔ اشکانى بهجز چند نمونهٔ اندک که منسوب به اين دوران است، چيز مهمى باقى نمانده است.
در دوره ساساني، صنعت پارچهبافى از صنايع مهم ايرانيان بوده؛ گفته مىشود که هنرى بسيار زيبا و نفيس بود که حتى بيرق امپراتورى روم از آن تهيه مىشد و پارچههاى ابريشمى چين را نيز به شدت تحت تأثير خود قرار داده در دوره ساسانى فن بافندگى در اوج عظمت خود قرار داشته و پارچههاى ابريشمى که از اين دوران به ما رسيده، اشکال و رسمهاى تزئينى شامل مجموعههاى دواير و اشکال هندسى و تصاوير حيوانات و پرندگان و يا سواران در حال شکار را در معرض ديد قرار مىدهد.
در دورهٔ اسلامى و اوايل آن صنعت نساجى متأثر از هنر بافندگى ساسانى است و از نظر تکنيک تغييرى حاصل نشده و تنها نقوش و طرحها تغيير کردهاند.
در فاصلهٔ قرن دوم تا چهارم هـ . ق بافندگى و نساجى در ايران رشد بيشترى داشته و در موزهٔ صنايع اسلامى قاهره، نمونههايى از آثار نساجى اين دوران نگهدارى مىشود که متعلق به مرو و نيشابور است.
در دورهٔ امويان و عباسيان بافت پارچههاى زربفت و ابريشم معمول بوده است. از تفاوت نقوش اين دوره با پارچههاى ساساني، استفاده از خط در حاشيه پارچههاى عصر اسلامى است که از جنس پشم يا ابريشم است.
بعضى محققين معتقدند که صنعت نساجى در زمان سلجوقيان به درجه کمال خود رسيده است. شکلهاى تزئينى روى پارچه در اين دوره تغييرات زيادى کرد. در عين حال در اين دوره تأثير سبکهاى چينى آغاز شد که طرحهاى دقيق گياهى و جانورى روى پارچههاى حرير نقش بست. از نمونههاى اين دوران، پارچه ابريشمى سبک و نازکى است که روى آن طرح حيوانات و خطوط کوفى بسيار عالى نقش شده و رنگهاى بکار رفته در آن عبارتند از: سبز و سفيد بر زمينهٔ طلايى و قرمز تيره و قهوهاي.
در دورهٔ سلجوقى شهر رى از شاخصترين مراکز پارچهبافى در ايرا ن بود؛ اين صنعت در دوران سلجوقى از نظر بافندگي، ابتکار انواع نقشه، و نيز زيبايى رنگ به بالاترين درجه رسيده بود. از مراکز ديگر نساجى در اين دوران، يزد، کاشان و تبريز بوده است.
در دو قرن هفتم و هشتم هجرى (دوره مغول)، بخاطر افزايش ورود کالاهاى چين و گسترش تجارت ايران و چين و بعد حملات مغول و آمدن عده زيادى از بافندگان چينى به ايران، تأثير سبکها و روشهاى تزئينى چين بر صنعت نساجى ايران رو به افزايش نهاد. بر اثر تقاضا براى اجناس چيني، نساجان ايران نيز از اين سبک تقليد کردند. وجود طرحهايى از اژدها، و ساير حيوانات افسانهاي، گل لوتوس و ابرهاى چيني، که مختص پارچههاى چينى بود، و در پارچههاى ايران به وفور بکار رفت، نشانهٔ اين تأثير است. از مراکز مهم بافندگى در اين دوران، هرات، نيشابور، مرو و تبريز بودهاند. منسوجات دورهٔ مغولي، داراى رنگهاى مطبوع و ملايمى بوده است.
در دورهٔ تيموريان شهرهاى يزد، اصفهان، کاشان و تبريز، منسوجات خود را به اطراف و اکناف عالم اسلام صادر کردند. پارچهبافى در دورهٔ تيموريان، گام بزرگى در راه رسيدن به تکامل برداشت.
دورهٔ صفوى عصر طلايى براى نساجى و بافندگى ايران بشمار مىآيد. پارچههاى دورهٔ صفويه در تمام تاريخ نساجى جهان نظير ندارد. طرح اين پارچهها بسيار متنوع است. پارچههاى ابريشمى و کتاني، ديبا، مخمل و اطلس با زيباترين رنگها به بازارهاى اروپا و روسيه صادر مىشد. در بسيارى از اين پارچههاى مجلل، صحنههايى از شاهنامه و وقايع داستانهاى شعراى ديگر، مناظر باغ و شکار گنجانده شده است. رايجترين پارچههاى اين دوران، نوعى پارچهٔ ابريشمى است بنام تافته که بافت اصفهان و ابيانه است. پارچههاى چندلايى در دورهٔ صفويه مهمترين بخش صنعت بافندگى يزد است. پارچههاى چندلايى با چند تار و چند پود در کاشان نيز بهچشم مىخورد که رويهاى صاف و يکنواخت دارند و بافت اغلب آنها اُريب است. مخملهاى دوره صفويه از نظر ظرافت نقوش و هماهنگى کامل رنگها بىنظيرند. و هنوز در تاريخ پارچهبافى کسى نتوانسته محصولاتى به اين زيبايي، و از جهت فنى بىنقص بسازد. کارخانههاى ايران در دوره صفويه بهترين انواع ديبا و مخمل را که گاه با رشتههاى نقره تزئين مىشده، بافتهاند. همچنين پارچههاى نفيس ترمه در شهرهاى يزد و کرمان بافته شده است.
در تزئينات پارچه از موضوعات جشنها و حيوانات و درخت سرو و نارون و يا شاهزادگان در شکارگاه، نيز استفاده مىشده است. مهمترين مراکز نساجى در اين دوران، شهرهاى تبريز، اصفهان، کاشان، رشت، مشهد، هرات، قم، ساوه، اردستان، شيروان و سلطانيه بودند.
پارچههاى چاپ قلمکار در فاصلهٔ قرون ۱۱ و ۱۲ هـ . ق توليد مىشد. در اين زمان که پايتخت اصفهان بود، اين شهر خود يکى از مراکز توليد پارچه چاپ قلمکار بود و به شهرت فراوانى دست يافت.
در فاصلهٔ قرون ۱۲ تا ۱۴ هـ . ق و نيز دوران معاصر، هنر نساجى رونق خود را از دست داد و از تعداد بافندگان کاسته شد. و بافت پارچههاى نفيس تنها در مراکز اندکي، بخصوص در مناطق روستايى و عشايرى صورت مىگيرد.
در حال حاضر مراکز مهم توليد پارچههاى دستباف ايران، يزد، خراسان، مازندران، گيلان، خوزستان و گلستان مىباشد. بافت مخمل و زرى در تهران در مراکز ميراث فرهنگى و در کاشان و نيز هنرستان هنرهاى زيباى اصفهان انجام مىشود. ترمهبافى نيز بهشکل محدودى در کرمان و يزد انجام مىشود.
nasajiran.org...
برچسب : نویسنده : داودی nasajiranorg بازدید : 46
عبور از 14 خوان برای رفع مشکلات نساجی
جهانی شدن صنعت نساجی، تجارت جهانی منسوجات و الیاف از اهمیت خاصی برخوردار شده است، با این حال امروز صنعت نساجی و پوشاک در ایران به عنوان صنعتی قدیمی، کهن و اشتغالزا با مشکلات و معضلات فراوانی دستوپنجه نرم میکند.
با در نظر گرفتن مقدار تولید پوشاک و میزان مصرف سالانه در کشور میتوان ادعا کرد که ظرفیت تولید داخل میتواند بیش از 80درصد از نیاز پوشاک کشور را تامین کند، مشروط بر اینکه تولیدیهای پوشاک کشور حداقل 70درصد از ظرفیت اسمی خود را تولید کنند. به گفته کارشناسان صنعت نساجی، این امر امکانپذیر است؛ در صورتی که تولیدکننده ایرانی موانعی بر سر راه خود نبیند و بدون هیچ دغدغهای فقط به امر تولید بپردازد. با توجه به جایگاه ویژه صنایع نساجی و پوشاک در ایران، توجه بیشتر به مشکلات این صنایع و اعمال سیاستهای حمایتی به منظور رفع یا کاهش مشکلات این صنعت ضروری به نظر میرسد.در این راستا، دفتر مطالعات آماری و راهبردی انجمن صنایع نساجی ایران در گزارشی با عنوان «بررسی جامع صنعت پوشاک در ایران و عارضهیابی دلایل عدم توسعه مناسب آن در کشور» که از سوی «علیرضا حائری»، دبیر انجمن و حمیده تشکری شاد تهیه شده، به بررسی دلایل عدم توسعه مناسب صنعت مذکور در کشور و بیان راهکارها پرداخته است.
14 مشکل اساسی در صنعت نساجی
در این گزارش با برشمردن مشکلات عمده صنایع نساجی آمده است: در حال حاضر 14 مشکل اساسی در صنعت نساجی ایران وجود دارد. این مشکلات شامل موارد زیر است:
مشکل تامین سرمایه در گردش و نقدینگی مورد نیاز؛ 2) تحریمهای بینالمللی، قفل بودن شبکه بانکی، همچنین عدم امکان استفاده از اعتبارات بینالمللی از قبیل یوزانسها و ریفاینانسها؛ 3) نوسانات نرخ ارز و عدم امکان پیشبینی صحیح از وضعیت اقتصادی آینده؛ 4) عدم ارتباط مناسب تجاری کشور با جامعه بینالمللی؛ 5) دخالت دولت در قیمتگذاری کالاها؛ 6) بیمه نبودن نرخ ارز مورد نیاز صنایع؛ 7) مستهلک بودن ماشینآلات و عدم نوسازی مناسب آن؛ 8) عدم شفافیت لازم در فعالیتهای اقتصادی؛ 9) عدم امکان تامین مواد اولیه با کیفیت مطلوب و قیمت مناسب؛ 10) بالا بودن قیمت تمام شده محصولات؛ 11) بالا بودن نرخ بهره بانکی؛ 12) عدم توان جذب سرمایهگذار و سرمایهگذاری خارجی؛ 13) عدم ثبات سیاستهای اقتصادی و 14) عدم عضویت در سازمان تجارت جهانی
فرصت هاي WTO براي ايران
در ادامه این گزارش با اشاره به عمدهترین فرصتهایی که برای اقتصاد ایران در پیوستن به سازمان تجارت جهانی (WTO) میتوان برشمرد،آمده است: رونق سرمایهگذاری خارجی و امنیت اقتصادی بیشتر، بیاثر بودن تحریمهای اقتصادی کشورهای خارجی، نفوذ در بازارهای جهانی، افزایش نقش سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در عرصه جهانی، کنترل بر تولید محصولات و کالاها، تندتر شدن روند خصوصیسازی، افزایش صادرات غیرنفتی و افزایش رقابت و کیفیت تولیدات داخلی و رفاه مصرفکننده از جمله فرصتهای پیوستن به سازمان تجارت جهانی است. از سوی دیگر، جذب فناوری و تکنولوژی روز دنیا، ایجاد شفافیت و ثبات در قوانین و مقررات کشور، شایستهسالاری و ارتقای سطح علمی کشور، کاهش ریسک تجاری و اقتصادی، ارتقای سطح روابط تجاری با دیگر کشورهای عضو، همچنین نظاممند شدن و ثبات قوانین و مقررات تجاری از دیگر فرصت های عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی است.
دليل عدم توسعه و رشد نساجي
در گزارش دفتر مطالعات آماری و راهبردی انجمن صنایع نساجی با اشاره به دلایل عدم رشد و توسعه صنعت نساجی و پوشاک در ایران، آمده است: عدم تمایل صاحبان صنایع به سرمایهگذاری در این بخش به دلیل مشکلات قانون کار، عدم جذب سرمایهگذاری خارجی، عدم بهبود فضای کسب و کار داخلی، سرکوب برند و دخالت دولت در قیمتگذاری و اعمال قوانین محدودکننده از سوی دولت برای تولیدکنندگان از جمله دلایل عدم رشد و توسعه صنعت نساجی و پوشاک ایران است.
سياست ها و راهكارها چيست ؟
پیشرفت و توسعه صنایع نساجی و پوشاک و وارد شدن به بازار رقابتی در گرو عوامل و فاکتورهای مختلفی است. در این میان، در این گزارش با تحلیل سیاستها و راهکارهای موثر در وضعیت صنایع نساجی و پوشاک آمده است: کاهش مالیاتهای مربوط به تولید، کاهش بهره وامهای تولیدی و هزینه سرمایهگذاری، ورود ماشینآلات مدرن و جدید با تکنولوژی پیشرفته برای تولید منسوجات نساجی و پوشاک و تسهیل واردات آنها برای تولیدکنندگان، انطباق کیفیت پارچهها و پوشاک تولید شده از سوی واحدهای مختلف تولیدی با خواستههای بازار هدف از جمله راهکارهای توسعه صنعت نساجی ایران است. از سوی دیگر، برآورده ساختن و تطابق محصولات با نیازهای مشتریان، پرهیز از تولید نابجا و تولید کالاهای فاقد کیفیت، اعمال مشوقهای لازم برای صادرکنندگان، پرداخت تسهیلات بانکی درازمدت با بهره کم برای نوسازی کارخانهها و اعمال کنترل بیشتر بر قاچاق کالا اقدامات دیگری است که برای پیشرفت و توسعه این صنعت میتواند در دستور کار قرار گیرد.
جمع بندي
این گزارش با بررسی کارنامه عملکرد صنعت نساجی و پوشاک کشور این طور نتیجه میگیرد که توفیق در برنامههای صادراتی و کسب سهم مطلوب و پایدار از بازارهای مصرفی جهان، آن هم در شرایط پررقابت امروز اقتصاد جهان، تنها با تدوین و طراحی راهبردی و برقراری امنیت اقتصادی در مسیر تولید به صادرات میسر نبوده و در این موارد، نیاز به اتخاذ استراتژیهای طولانیمدت دارد. نگاهی به کارنامه بزرگان فعلی صنعت نساجی و پوشاک جهان نشان میدهد در همان دورهای که آنها سعی داشتند به هر شکل ممکن صنعت تولید پارچه را با صنعت پوشاک خود همنوا کنند، در ایران دیوار بلندی میان این دو صنعت ایجاد شد و با توجیه فرسودگی ماشینآلات نساجی، پارچه نامرغوب تولید شده در ایران را دلیل و برهان رواج پارچه های خارجی در صنعت پوشاک کشور دانستیم.
درست در همان زمانی که ترکیه و چین سعی در کاهش هزینههای تولید صنعتی داشتند، در ایران به دلیل شیوع بیماری اقتصادی و ارز دونرخی هزینه تولید هر روز بیشتر میشد.
در این میان، به منظور تسریع در روند خروج صنایع نساجی و پوشاک ایران از وضعیت فعلی و تبدیل آن به صنعتی ممتاز در کشور در کنار صنایع پتروشیمی و نفت، باید هماهنگی و همدلی میان طیف وسیعی از فعالان و سازمانهای مرتبط با صنعت نساجی و پوشاک در راستای تغییر ساختار این صنعت از حالت کارگر بر به سرمایهبر به وجود آید.از جمله سیاستهای موثر دیگر در روند رفع مشکلات صنایع نساجی و پوشاک میتوان به اتخاذ قوانین جدیتر به منظور تامین منابع مالی ارزان قیمت، حمایت همه جانبه دولت از واحدهای تولیدی (به وسیله کاهش در میزان تعرفههای گمرکی واردات مواد اولیه، حذف عوارض و مالیات و اعطای تسهیلات ویژه به تولیدکنندگان)، تشویق تولیدکنندگان به تولید فرآوردههای دارای سطح کیفی مطلوب و صادرات محور اشاره کرد.
در حالت کلی و ایدهآل توقف واردات پوشاک باعث میشود که بازار داخلی در اختیار تولیدکنندگان قرار گیرد، اما باید توجه داشت که همزمان با توقف واردات باید صنعت پوشاک کشور مجهز و تقویت شود؛ چرا که این صنعت در حال حاضر پاسخگوی نیاز کشور نیست و اگر تقویت نشود با اعمال سیاست توقف واردات پوشاک، در نهایت ورود پوشاک قاچاق افزایش مییابد.علاوه بر آن، توقف واردات تجهیزات جانبی صنعت پوشاک مانند زیپ، دکمه و... این صنعت را با مشکل جدی روبهرو میکند؛ چرا که کارخانههای داخلی پاسخگوی نیاز صنعت پوشاک کشور نیستند.در این میان، تهاتر مواد اولیه مورد نیاز صنعت نساجی، تصویب پیشنویس لایحه حمایت از تولید پارچه چادر مشکی در کشور، طراحی برند ملی با توجه به سلایق مردم، تکمیل حلقههای نیمه تمام در حوزه تکمیل و چاپ در صنعت پوشاک، افزایش استفاده از پارچههای ایرانی در تولید پوشاک و ایجاد فروشگاههای زنجیرهای پوشاک ایرانی از سوی بخش خصوصی از دیگر راهکارهای موثر در بسط و توسعه این صنعت است. از سوی دیگر، به منظور رشد صنعت پوشاک در کشور باید به ایجاد بستر مناسب برای جذب سرمایهگذاری خارجی در این زمینه اقدام کرد که باعث صنعتی شدن و جهانی شدن هر چه بیشتر این صنعت در کشور میشود. از جمله روشهای ترغیب سرمایهگذاران میتوان به اصلاح موادی از قانون کار، اعطای تسهیلات و امکانات ویژه برای سرمایهگذاری در این زمینه و حتی اعمال معافیتهای مالیاتی اشاره کرد. با اعمال راهکارهای مذکور زمینه مناسب برای ارزآوری پوشاک ایرانی همانند سایر کشورها فراهم خواهد شد. این گزارش در پایان با اشاره به اینکه پوشاک موتور محرک صنعت نساجی کشور است، آورده است: رونق یافتن تولیدات این رشته از صنعت عملا باعث رونق رشتههای بالادستی این بخش در صنایع ریسندگی، بافندگی، رنگرزی، چاپ و... خواهد شد.
nasajiran.org...
برچسب : نویسنده : داودی nasajiranorg بازدید : 47
پارچههای زربفت و سیمبافت
جزئیات لباس داریوش سوم (۳۳۱-۳۳۷ پیش از میلاد) در دست ماست. «....و شنلی که از طلا میدرخشید و روی آن دو شاهینی که منقارهای خود را روبروی هم داشتند کشیده شدهبود.»
روایات چینی لیانگ حاکی از آن است که در سال ۵۲۰ میلادی یک پارچه گلابتوندوزی ایرانی برای امپراتور (wu) فرستادهشد و اضافه میکند که جامهٔ شاهان ایران از این جنس ساخته میشود. هان تسانگ مسافر چینی که از ایران در آغاز سدهٔ ششم دیدن کرده، مهارت بافندگان ایرانی را در تولید پارچههای زیبای پشمی، ابریشمی و گلابتوندوزی ابریشمی میستاید. مراکز بافت پارچه در زمان ساسانیان در شوش، شوشتر، جندی شاپور و بصینه بود. در این شهرها و شهرهای خاوری خراسان پارچههای فلزبافت، صنعت مهمی بشمار میآمد. بسیاری از پارچههای قیمتی که در آنجا بافته میشد به اروپای قرون وسطی راه یافت و در اروپا از آن برای اماکن مقدسه، لباسهای کلیسا و کشیشان و لباس تاجگذاری پادشاهان استفاده میکردند. پارچههایی که از آن روزگار باقی مانده اطلاعات ما را دربارهٔ مهارت پارچهبافان زمان ساسانیان تکمیل میکند.
nasajiran.org...
برچسب : نویسنده : داودی nasajiranorg بازدید : 49
انقلاب صنعتی با ماشینی شدن تولیدات منسوجات آغاز شد و صنعت نساجی به دلیل ماهیت و ویژگیهای خاص خود زمینه رشد سایر صنایع را فراهم آورد. در ایران نیز این صنعت از قدمت طولانی برخوردار بوده و یکی از مهمترین بخشهای اشتغالزا است که در سالهای اخیر با مشکلاتی روبرو شده و توجه به مشکلات این صنعت شامل:قاچاق منسوجات به داخل کشور، عدم امکان تامین مواد اولیه با کیفیت مطلوب و با قیمت ارزان، افزایش قیمت تمام شده محصولات نساجی به دلیل پایین آمدن 2Lبهرهوری و عواملی همچون بالا بودن نرخ بهره بانکی،تورم بالای سالانه،به هم خوردن تعادل عرضه و تقاضا با عنایت به پایین آمدن قدرت خرید مردم و بیمه نبودن نرخ ارز مورد نیاز صنایع،مستهلک بودن ماشینآلات تولید در تعدادی از واحدهای تولیدی و...میباشد،سپس اقدامات صورت گرفته توسط کشورهای پیشرو در این صنعت آورده شده است که شامل کاهش هزینههای تولیدی و ضایعات از طریق اتوماسیون پیشرفته به منظور رقابتی کردن کالاهایشان از لحاظ قیمت، بهبود کیفیت و ارائه طرحها و مدلهای جدید و مشتری پسند، تحقیقات وسیع برای دستیابی به نظرات،خواستهها و علایق واقعی مصرفکنندگان در بازراهای داخلی و ...در نهایت نیز پیشنهاداتی ارائه شده است.
nasajiran.org...
برچسب : نویسنده : داودی nasajiranorg بازدید : 39